نواختن آهنگ ابتذال و تغییر سلیقه ی موسیقیایی مردم
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۸۲۵۶۴
حال این هنر در جامعه ی کنونی به سمت ابتذال رفته و دلایل آنرا همراه با سخن متخصصان در این حوزه بررسی میکنیم.
واژه نامه های معتبر فارسی در برابر کلمه «ابتذال» آن را «بسیار به کار بردن چیزی تا اندازهای که از ارزش آن بکاهد» و «بیارزشی و پستی» معنا کردهاند و «مبتذل» را امری «در دسترس همگان»، «فرومایه، پیشپا افتاد و بیارزش» خواندهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال که معنای ابتذال را بررسی کردیم خواستیم به این موضوع برسیم که آیا برخی از موسیقی های حال حاضر مارکت ایران هم مبتذل به حساب می آیند یا نه. شاید این موضوع بارها و بارها بررسی شده باشد ولی هر چه به جلو می رویم انگار با وجود تمام تذکر ها و گزارش ها ، این ماجرای ابتذال در موسیقی هایی که حتی مجوز هم دارند ، حل نشده است.
اگر بخواهیم نمونه های کوچک و در دسترس را بررسی کنیم ، میشود اشاره کرد به موسیقی ای نه چندان جدید ، از یک گروه معروف که متن آن موسیقی به این شکل است: وقتشه دیوونه بشم به سیم آخر بزنم / وقتشه که شمار تو بگیرم و زنگ بزنم/هرکیو تو کوچه ببینم میگم اون جون منه. اینکه یک ترانه سرا چطور چنین ترانه ی چیپ ای را می نویسد و اینکه چطور خواننده چنین چیزی را میخواند ، جای سوال و تامل دارد...
پیش از انقلاب اما ، ابتذال در موسیقی با علامت ها و نشانههای مشخص و معلومی شناخته می شد که تشخیص آن برای حتی افرادی که به فن موسیقی وارد نبودند نیز تقریباً به راحتی امکان پذیر بود. همه پذیرفته بودند مثلاً موسیقیای را که با تار و سنتور و تنبک و کمانچه و اشعار حافظ و نغمههای ردیف دستگاهی موسیقی در هر سطح و کیفیتی اجرا شود صددرصد اصیل و سنّتی و محترم بدانند.
در مورد موسیقی پاپ سلیقه ها متفاوت است. طرفداران آن اکثراً جوان ها هستند و اختلاف نظر درباره آنها پررنگ است. عدهای هستند که خیلی از ساختههای آن را واجد ارزش هنری می دانند و عده دیگری هم مصرّانه پافشاری می کنند که هر موسیقی ای که با گیتار و ترومپت و سایدرام و آلات و ابزار الکترونیک اجرا شود و کلمات شکسته (محاوره) در آن به کار برده شود، متعلق به عوام است و از مصادیق موسیقی مبتذل به حساب می رود.
بحث ابتذال و مبتذلِ موسیقی و اینکه ابتذال در موسیقی چیست و چه مشخصاتی دارد و مبتذلساز کیست و...، از بحث های نسبتاً قدیمی و از پرجنجالترین آنهاست. حرفها و حدیثها، آرای شخصی با اظهار نظرهای سلیقهای و احساسی و پژوهشی، آن قدر به دور هسته اصلی این موضوع، تار و پود تنیده که رسیدن به پایهها و تعاریف اولیه را بسیار مشکل تر از پیش کرده است.
وقتی مقوله داوری و قضاوت و ارزشگذاری به میان میآید، مسئله بعدی معیار و سنجه و ملاک قضاوت و داوری است. یعنی زمانی که فرد الف، فرد ب، یا رفتار و گفتار فرد او، یا عقاید و افکار و احساسات یا خواستههای او یا سلیقهاش را مبتذل یعنی پیش پا افتاده و دم دستی میخواند، لابد سنجه و معیاری دارد و بر اساس آن چنین قضاوت میکند. این معیار هم میتواند خصوصی یعنی فردی و شخصی یا عمومی یعنی دسترسپذیر برای همگان و مورد وفاق و عینی یا ذهنی(یا بینالاذهانی) باشد.
میانجی هایی با عنوان سلبریتیاگر این موضوع را بخواهیم دقیق تر و از دیدگاهی دیگر بررسی کنیم میرسیم به جنگ های نرم و شناختی. یکی از ابزارهای اصلی جنگ شناختی دشمن، «هنر و رسانه» است، یعنی آثار هنری ابزاری میشوند برای تغییر وضعیت فکری و ذهنی شهروندان و به مرور زمان آنها را عوض و به آدمهای دیگری تبدیل میکند.
دشمن در حوادث اخیر جنگ شبکهای را راهاندازی کرد، در جنگ شبکهای دو چیز ملاک است، اول آن کسی که شبکه را تشکیل میدهد و دوم اعضای شبکه است، ایجاد صفحات فیک و در اختیار گرفتن صفحات مجازی سلبریتیها و خط دادن به آنها یکی از حربههای دیگر دشمن بود.
در این جنگ شناختی که هنر و رسانه ابزارهای اصلی آن هستند میانجیهایی با عنوان سلبریتی وجود دارند که به واسطه تاثیرپذیری عامه مردم از آنها، آگاهانه یا غیرآگاهانه به کمک میآیند تا این تغییر نگرش با سرعت بیشتری پیموده شود.
در واقع زنجیرهای از عوامل در کنار هم قرار میگیرند تا یک «هنرمند» یا «اثر هنری» برجسته شود و تاثیرپذیری از همینجا آغاز میشود.
این روزها آثار هنری ضعیف و پیش پا افتاده با شعارهای گل درشت، که از طریق این رسانه به عنوان «هنر اعتراض» منتشر میشود، اساسا هدفی جز تاثیرگذاری بر شناخت(بخوانید ارزشها و نگرشها) ندارد.
متاسفانه برخی از هنرمندان امروزی که همواره غریبه را دلسوزتر و آگاهتر به مسائل و مشکلات جامعه میپندارند به عنوان گزینههای تور و قلاب معاندین تبدیل میشوند. حالا کار به جایی رسیده که موسیقی و هنر به جای پیام عشق و دوستی و مسائل اخلاقی، به وسیلهای برای ترویج ابتذال تبیدل شده است.
این در حالی است که در همان غرب هم همچنان دین و اخلاق معیار بوده و محتواهای فرهنگی هنری با حساسیتهای لازم در جوامعشان توزیع میشود. متاسفانه در میان هنرمندان ما امروزه باید شاهد انتشار آثاری باشیم که غایت بیاخلاقی و مروج بیدینی و در سطحی بالاتر و شنیعتر به مسائلی دون شان انسان و به روابط و عشقهای مثلثی و ابتذالاتی از این دست پرداخته شود.
کسی به فکر این هنر نیستامروزه موسیقی پاپ سهم بسیار بسیار بیشتری از تولیدات داخل کشور را به خود اختصاص داده است. مجید افشاری، ترانه سرا، در ارتباط با این سوال که چرا نزدیک به دو دهه است که هر کسی با هر سن و سالی و سلیقهای ترانه میسراید و ترانههای انها در قالب موسیقی نیز منتشر میشوند گفت: نگارش شعر یا ترانه خیلی مطلوب انسانی، کرامت انسانی و ارزش ادبی و هنری است. مثلا از لحاظ ادبی حداقل باید سلامت دستوری یا زبانی داشته باشد. البته هر کسی حق دارد بنویسد و اسم آن را ترانه بگذارد ولی مادامی که در منزل خودش است ولی وقتی قرار است آن را به عنوان یک بسته هنری به جامعه عرضه کند، باید از بایستهها بهرهمند باشد. دلیل اینکه نمیتوان این وضعیت را مدیریت کرد به بحران رسانه بازمیگردد. بارها پیش آمده که برای دریافت مجوز یک ترانه آمده اند که پس از بررسی کارشان رد شده ولی وقتی در حال خروج بوده اند خیلی راحت گفته اند که ایرادی ندارد و میتوانند اثر خود را در فضای مجازی منتشر کنند و بعدا برای مجوز بیایند. زمانی که برای چنین فرآیندی قانون گذاشته میشود به جای تعامل منطقی تنش و کدزدایی ایجاد میشود. البته بخشی از این مشکل نیز به بحث مافیای موسیقی و آموزش برمیگردد.
هوشنگ کامکار آهنگساز و مدرس موسیقی نیز درباره دلایل استقبال جوانان از موسیقیهای سخیف اظهار کرد: پاسخ این سوال واضح است چرا که متاسفانه موسیقی در کشور ما به ابتذال و افتضاحترین حالت خود کشیده شده و دلیل آن هم این است که کسی به فکر این هنر نیست.
وی در پاسخ به این سوال که فکر میکنید چه کسی عامل چنین افتضاحی در موسیقی کشور است، عنوان کرد: من نمیتوانم در اینباره اظهار نظری داشته باشم و تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که مسئولین باید فکری به حال هنر موسیقی کشور کنند.
حالا این موسیقی آنقدر از کارکرد اصلی خود به دور افتاده که اگر تمام آن لهویات و مبتلابه را از آن بستانی، خود موسیقی به ماهو موسیقیاش چیزی برای شنیدن ندارد.
خوانندههایش بیمایه شدهاند، آهنگسازانش چیزی در چنته ندارند، شاعرانش جز به مسائل غیراخلاقی و جنسی نمیکوشند و روندی تیره و تار که مرزهای وقاحت را آنچنان درنوردیده که به عشقهای مثلثی رسیده و این همان نمود بارز جنگ شناختیست. بی راه نیست اگر بازنمایی و عینیت یافتهترین نمود جنگ شناختی را در همین ابتذال موسیقی امروز جستجو کنیم.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جنگ شناختی پیش پا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۸۲۵۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) چه کسانی در معرض بیماری ترانه علیدوستی هستند؟
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی